سومین باری است که چایی میریزم و یادم میرود بخورم. از صبح مشغول گرفتن بیمه ماشین بودم. که هنوز صادر نشده. صبحانهام را اینجا خوردم ناهارم را اینجا خوردم. قهوه خوردهام تا سرحالتر باشم. داستانم را بالا و پایین کردم و چیزی برای اضافه کردن نداشتم. باید بروم سراغ قصهی بعدی. منوهای اضافهی این قالب را دور ریختم. با مامان تلفنی حرف زدم که گفت ناهار چی بردی. گفتم عدس پلو و دوتایی با فاطمه خندیدند. چون من از چهارشنبه تا حالا هر روز عدسپلو خوردم. با اینکه دوتا پیمانه بیشتر نپخته بودیم و لیلی هم دوبار خورده ولی باز هم تمام نمیشد. مامان گفت بیا اینجا قورمهسبزی بخور. گفتم حالا ببینم. اگر خودم قورمهسبزی بپزم احتمال خوردن لیلی بیشتر است ولی امروز نمیرسم.
عدسپلوها
نویسنده
زهرا درمان
تاریخ
آبان 10, 1404
بازدیدها
1
دیدگاه
بدون دیدگاه
سومین باری است که چایی میریزم و یادم میرود بخورم. از صبح مشغول گرفتن بیمه ماشین بودم. که هنوز صادر نشده. صبحانهام را اینجا خوردم ناهارم را اینجا خوردم. قهوه خوردهام تا سرحالتر باشم. داستانم را بالا و پایین کردم و چیزی برای اضافه کردن نداشتم. باید بروم سراغ قصهی بعدی. منوهای اضافهی این قالب…
صفحه اصلی/عدسپلوها
دسته بندی ها
جدیدترین مطالب
Latest Posts
-
گیتا
تاریخ: 1404/مهر/04 -
زهره و سارا
تاریخ: 1404/مهر/04 -
پادمه
تاریخ: 1404/مهر/04 -
مائده
تاریخ: 1404/مهر/02
مطالب مرتبط
Related Posts
-
گیتا
تاریخ: 1404/مهر/04 -
زهره و سارا
تاریخ: 1404/مهر/04 -
پادمه
تاریخ: 1404/مهر/04 -
مائده
تاریخ: 1404/مهر/02